salam
doostan man vaght nadaram biam inja.dars daram proje daram.sharmandeh.
dar peye bazi az labkhandha ghami nahofte ast' labkhande bedone gham ra barayat arezo mikonam
آن اسکناس کذائی!!...سخنران در حالیکه یک 20 دلاری را بالای سر برده بود از تمام حاظرین در سمینار پرسید چه کسی این 20 دلاری را می خواهد؟؟ همه دستها را بالا بردند،بعد پول را مچاله کرد و دوباره گفت:هنوزم کسی هست که این 20 دلاری را بخواهد باز همه دستها را بالا بردند سپس اسکناس را روی زمین انداخت و با پا پول را مچاله کرد و باز هم گفت کسی پول را می خواهد،دستها همچنان بالا بود،سخنران گفت دوستانه من شما درس بزرگی را یاد گرفته اید.در واقع چه اهمیتی دارد که من این 20 دلاری را چکار کنم مهم اینست که شما هنوز اسکناس را می خواهید چون ارزش آن کم نشده است این اسکناس هنوز 20 دلار می ارزد.ما در زندگی ممکن است بخاطر شرایطی زمین بخوریم و مچاله و کثیف شویم و احساس کنیم بی ارزش شده ایم.اما اصلا مهم نیست چه اتفاقی افتاده است،مهم اینست که شما هرگز ارزش خود را از دست نداده اید و هنوز هستن کسانیکه بی نهایت دوستمان دارند....
har sal shoroy qese ist,qeseat bi qose bAd... mamnoun baray to ham hamin arezo ro daram.
sale noe hame dustan mobarak
یک سخنران ایده جالبی را مطرح کرد می خواهم آنرا با شما در میان بگذارم...................ما دو نوع مواد غذایی داریم:۱_مواد غدایی جسمی:خوراکی ها،۲_موادغذایی ذهنی،اگر هر چیزی را بخورید ممکن است مریض شوید!اگر به هر چیزی فک کنید ممکن است افسرده شوید!...خوب چگونه می توان این رویه را تغییر داد؟۱_کتاب های توسعه فردی یا زندگینامه افرادی را که کارهای بزرگی انجام داده اند،مطالعه کنید.۲_به جای اینکه حالتان را با فکرهای منفی بد کنید،با افکار موفق و شاد به خودتان روحیه و الهام ببخشید.بعد از این صبحت ها او یک تمرین به ما داد:همه ایستادیم،و در حالیکه دست هایمان را بلند کرده بودیم با بلندترین صدای ممکن فریاد کشیدیم:خودم را فوق العاده خوب احساس می کنم.باید اعتراف کنم بعد از ۳یا۴ بار تکرار این جمله،فضایی قدرتمند و شورانگیزی بین شرکت کنندگان حاکم شد.ویلیام جمیز در جای نوشته است:بزرگترین کشف هم دوره های من این است که بشر می تواند با اصلاح ذهن خود زندگی اش را تغییر بدهد!...البته من با شما موافقم که نمی توانید در هر مکان و موقعیتی،با تمام وجود فریاد بکشید...ولی واقعأ هیچ جایی پیدا نمی شود؟نظرتان در مورد اتومبیلتان،آن هم در یک جای کم رفت و آمد،با در و پنجره های کاملأ بسته چیست؟خوب فکر کنید.بالاخره جایی را برای این تمرین پیدا می کنید!!!هیچ کس صدای شما را نخواهد شنید و تأثیر شگفت انگیز این تمرین را شما نیز مشاهده خواهید کرد.
به من او گفت فردا می رود اینجا نمی ماند و پرسیدم دلم،او گفت:نه تنها نمی ماند،به او گفتم که چشمان تو جادو کرده این دل را و گفت این چشم ها که تا ابد زیبا نمی ماند،به او گفتم دل دریایی ام قربان چشمت ولی او گفت این دل دائما دریا نمی ماند،به او گفتم که کم دارد تو را رویایی کمرنگم و پاسخ داد او در عصر ما رویا نمی ماند،به او گفتم که هر شب بی نگاه تو شب یلداست ولی گفت او کمی که بگذارد یلدا نمی ماند،به او گفتم قبول کن که رسوایت شوم او گفت کسی که عشق را شرطی کند رسوا نمی ماند،و حق با اوست عاشق شو همین و هر چه باداباد چرا که در مسیر، عاشقی اما نمی ماند،خدایا خط بکش بر دفتر این زندگی اما به من مهلت بده تا بشنوم آنجا نمی ماند.